محل تبلیغات شما



درست مثل فیلم ها بود 

همیشه میگفتم نه خانم ها خوبند

این مردها هستند که بدی پیشه میکنند

اما راستش الان حرفم را پس میگیرم

نه زن ها همه فرشته اند و نه مرد ها 

دو تا خانم بودند

یکی شمشیر را از رو بسته بود

یکی خنجر را کنار پوتینش جاسازی کرده بود 

شمشیر به دست رو در رو بی مهابا دعوایی را شروع میکرد که شکه میشدی

متوجه میشد هر کسی که شاهد بود

آن یکی اما پشت سر داستان میساخت

میدانید

بد ماجرا کجاست

اینجاست که همه میدانند درگیر حیله  و نیرنگی

اما تقصیر گردن توست

به تو میگویند تقصیر دوستانت است

بد ماجرا اینجاست که باز هم مقصر تویی 

و نمیتوانی قسر در بروی 


سومین سالگرد ازدواجمان مبارک 

سه سال شده که در کنار هم هستیم، شادی و سختی در کنار هم 

با یاد سختی ها هنوز هم گریه مان می گیرد 

و با یاد خوشی ها دلگرم می شویم

در دلمان کودکی متولد شده که اسمش را عشق گذاشتیم

یک روز با لبخند بیدار می شود ، و شعف و سرخوشی از سرو رویمان بالا می رود

کلی بازیگوشی می کند و از هر چیز به سادگی می گذرد

یک روز بداخلاق می شود و یادش میرود مامان بابا چقدر دوستش دارند و هی بهانه می گیرد 

او نمی داند که ما چقدر دوستش داریم

ما می دانیم چقدر برایش وقت گذاشتیم و تلاش کردیم تا پرو بال بگیرد 

یک روز آنقدر پخته می شود که کمتر نیاز دارد که نگرانش باشم

اما همیشه فرزند ماست 

همیشه مراقبش خواهیم بود 

ما عهد بستیم 

عهد بستیم که مراقبش باشیم ، که دوستش بداریم، برایش وقت بگذاریم و برایش ارزش قائل شویم

نه مقایسه اش می کنیم و نه برایمان عادی می شود 

دلمان را گرم می کند 

عشق خودش آمد و شد دلگرمی من 

دمت گرم همسر جانم که دلم گرم است به بودنت 

 


عشق چیز عجیبیست 

آرام آرام در تو رخنه می کند 

سلول به سلول وجودت را می بوسد و تو را وام دار خود میکند

کم کم هر نفس تو دلیل پیدا میکند

و تو ، تویی که یادت رفته بود چطور احساس را نفس بکشی

دیگر نمیتوانی بدون عشق سر کنی 

عشق تو را مسحور خود می کند 

و تو کلی دلیل پیدا میکنی برای زنده بودن 

عشق تو را میترساند

تو را زنده میکند

با زندگی ات رنگ می دهد 

به زندگی ات هیجان میدهد

تو را میترساند 

تو را درگیر وجود خودش می کند 

در تو حسی ایجاد میکند از مراقبت 

حساس به یک لحظه دلخوری میشوی 

و دائم دلت میلرزد 

عشق زیباست

تو را می آراید

به وجودت آرامش می بخشد

گرمت میکند 

 


یخ کرده ام

یخ کرده ام

یخ کرده ام

یخ کرده ام

یخ کرده ام

مامان تو کنارم بودی

مامان تو کنارم بودی

مامان تو کنارم هستی

و چقدر درد دارم

و چقدر مرهمی

و چقدر درد دارم

و تو هنوز مرهمی

و چقدر درد دارم

و نمیخواهم تو هم درد بکشی

 


فرزندم

 

 

من و پدرت باید زندگی کنیم

و سعی کنیم تو را مستقل بار بیاوریم

نباید توقع داشته باشی که خودمان را فدا کنیم

 و بعد انتظار داشته باشیم تو از آمال و آرزوهایت برای خرسندی ما گذر کنی 

دوست نداریم در مورد آرزوهایت بی انصاف باشیم

ما یک خانواده ایم من و پدرت و تو 

ما به هم محبت میکنیم

عشق می ورزیم

اما ممکن است آرزوهای متفاوتی داشته باشیم

سعی کن همیشه در زندگی ات آرزو داشته باشی

سعی کن همیشه چیزی باشد که بخواهی به آن دست پیدا کنید

در این دنیا چیزی که از همه خطرناک تر و ناامیدانه تر است نداشتن آرزوست.

من آرزومند آرزوهایت هستم

میخواهیم همیشه به آرزوهایت برسی و بعد آرزوهای جدید جوانه شوند در قلبت در ذهنت

 


نامه ای به کودکی که تصمیم گرفتیم پا به این دنیا بگذارد

فرزندم، پیش از هر چیز بدان که دوستت داریم.

من ترجیح میدادم کودکی را در این دنیا انتخاب کنم که بزرگش کنم و با او عشق جدیدی را تجربه کنم

، اما کلی دلیل دیگر پیدا کردم که تو فرزند خودم باشی.

مادر جان من از خدا تو را میخواهم

برایم فرقی ندارد که دختر باشی یا پسر ، یا حتی متفاوت ازین دو .

برایم فرقی ندارد که از نظر قدرت  جسمی سالم باشی

تنها چیزی که برایم مهم است، این است که من و پدرت خانواده خوبی برایت باشیم

ما به هم قول داده ایم که تو را مستقل بار بیاوریم

به هم قول داده ایم تو را کوشا بار بیاوریم

ما نمی خواهیم تا ابد کنار ما بمانی

میخواهیم تو خودت راهت را پیدا کنی

دوست داریم در مسیر درست قرار بگیری

از تو میخواهم وقتی در مسیر قدرت و ثروت قرار گرفتی مغرور نشوی

و وقتی دنیا چیز زیادی برای تو نداشت قوی تر باشی

میخواهم قلبت همان ثروتی باشد که می خواهی

چنان بزرگ که هیچکس نتواند شکستش دهد ، که برای همه عشق در وجودش داشته باشد و چنان کوچک که با اشک پیرمردی که هیچ نسبتی با تو ندارد پر از مهر و مهربانی شود.

دیگران را مسخره نکن اگر چیزی بودند که هستند، و خودت را هم دست کم نگیر

بگذار قوی ترین من باشی

میخواهم سکان زندگی ات در دست خودت باشد

سکان احساساتت در دست خودت باشد

و پر از عشق عشق عشق

عشق تو،  دنیا را زیباتر می کند

فرزندم عشق تو زیباترین است و هر آنچه که دوستش داری زیباست

همین که مجال یافتم باز هم برایت می نویسم


عشق در قلبم چمباتمه زده

چونان خسته

چونان وامانده

 و حسی از نخوت

چطور میشود همیشه زنده بود

چطور آدم ها می خندند

چطور میشود شاد بود ؟

میخواهم شاد بودن را یاد بگیرم

"من در آینده میخواهم خوشحال باشم "

این شغل مورد علاقه ی یکی از دانش آموزان بود، که خیلی توی دنیای مجازی پیچید

من هم میخوام خوشحال بودن را یاد بگیرم

چرا یکهو می روم توی خودم ؟

چرا به سختی می توانم از خودم بیرون بیایم ؟

 


گاهی نمی توانم بنویسم

نه که نخواهم

فقط دست هایم خیلی درد میگیرند

انگار از انرژی تهی می شوند

ساعت 3 های بعد از ظهر

انگار هیچ انرژی ای ندارم

میترسم غش کنم و کسی متوجه نشود

باید مراقب خودم باشم ؟

دکتر رفته ام

چیزی نگفت

اما الان انگشتانم اگر یهو از دست های جدا شوند

کسی ممکن است متوجه شود ؟

راستش واقعا ممکن است بیافتم و کسی متوجه نشود


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

Mosque maranak مسجد جامع مرانک